حيات علمي و فرهنگي مسلمانان در قرون وسطي (2)


 

نویسنده : محمود باغی
منبع : اختصاصی راسخون




 

فرهنگ
 

تجارت
 

نوع بشر از دیر باز همواره به دنبال رفع احتیاجات خود بوده است؛ واین احتیاج با بزرگ شدن جوامع بشری شدت یافت. از این رو مردم برای رفع احتیاجات خود مجبور بودند با ملل مختلف در رابطه باشند .واین گونه بود که شغل تجارت جایگاه خود را در بین بشریت پیدا کرد.واین تجارت بود که اروپای قرون وسطی را از فقر و گرسنگی نجات داد.اروپاییها دیگر مجبور نبودند سوپ کلم را بدون چاشنی بخورند. دیگر همه جا فلفل ،زنجبیل وحتی ابریشم در دسترس مردم بود. مسلمانان اروپا را با قنادی ها وداروخانه ها وکافه ،قهوه ،شکر، لیموناد، قیسی ، موز واسفناج پر کرده بودند. حتی غربیها با پارچ ( غرابه) ، روپوش ، کاناپه،ژاکت ، کلاه وتشک هم که از سرزمین های اسلامی می آمد آشنا شده بودند. همچنین پارچه های برک ، کتان ظریف و موصلین .وهمین طور چیزهایی که در عطاری ها پیدا می شد مثل جوز هندی ، دارچین ، زیره ، زعفران، کافور، قلیا، جوش ، ساخارین ،عنبر وچیزهای دیگر واصلاً این شغل عطاری را هم مسلمانان به اروپا بردند.خلاصه اینکه همه این چیزها زندگی بی رمق و بی رنگ وبوی اروپا را جانی دوباره بخشید .(60)اما این اوضاع چندان طول نکشید ؛مسیحیان رم و قسطنطنیه با تبلیغات سوء موجبات ترس مسیحیانی که به زیارت بیت المقدس می رفتند را فراهم می کردند واین در حالی بود که حتی خلیفه عباسی هارون الرشید کلید شهر بیت المقدس را به کارل کبیر (شارلمان)پادشاه فرانسه داده بود.آنان چنین شایعه کردند که :«هیچ کس جرئت نمی کند به سوریه و مصر سفر کند.» وبدین ترتیب مسیحیان درهای اروپا را به روی خود بستند. اما با اینکار این خود آنها بودند که ضررمی دیدند نه مسلمانان ؛ چرا که مسلمانان تجارت خود را با شرق حفظ کرده بودند. از این پس دیگر تجار مسلمان کشتیهای خود را به سوی اروپا نمی راندند. بنادر خالی و مخروبه شدند و شغل تجارت نیز به علت نبودن چیزی برای خرید و فروش ازبین رفت.(61)در این احوال در شهر بندقیه (ونیز) قدرتی تشکیل شد که پیروزی مهمی در کشمکش روابط اسلام و مسیحیت بدست آورد.« ونیز» که بین اسپانیا و ممالک اسلامی واقع شده بود حکم پلی را داشت که دوباره شرق و غرب را به هم متصل می کرد. اسناد بدست آمده از قرن دهم میلادی رابطه تجاری بندقیه ، آمالفی ، پالرمو و مسینا را با مسلمانان به خوبی نشان می دهد. عامل مهم پیروزی ونیزلإ داد وستد بین آسیا اروپا وآفریقا بود که مسلمانان آن را ایجاد کردند و این رابطه موجب ترقی تجارت ایتالیا و سپس آلمان ، فرانسه و هلند شد وتا انگلستان و کشورهای اسکاندیناوی نفوذ کرد.(62)

ترجمه
 

فرهنگ ترجمه آثار یونانی به عربی از سال( 678 م) در زمان حکومت بنی امیه آغاز شد. خالد بن یزید از خاندان بنی امیه، از اینکه خلافت مصر بهاو نرسیده بود بسیار سرخورده شده بود؛ از این جهت زندگی او به طرف علم کشیده شد. او با مشاهده کتابهای خارجی واینکه خواندن آنها مشکل است به فکر ترجمه آنها افتاد.به همین سبب دانشمندان یونانی و عرب را از اسکندریه گرد هم جمع کرد تا بدین وسیله ترجمه آثار هلنی و مصری به زبان عربی انجام گیرد. واین کار را که خالدبن یزید در دمشق شروع کرد ، خلیفه عباسی المنصور در بغداد آن را ادامه داد.(63)هارون الرشید نیز دانشمندان ومترجمین را در دربار خود جمع می کرد تا ارزش کتابهایی که به عنوان غرامت جنگی که از کشور مقابل می گرفتند را محاسبه کنند. حتی مأمون یک دارالترجمه رسمی تأسیس کرده بود و خلفای پس از او نیز کار اورا ادامه دادند.(64)احمد ، محمد و حسن فرزندان موسی بن شاکر که پس از مرگ پدر ، مأمون کفالت آنها را به عهده گرفته بود، پولهای هنگفتی را صرف جمع آوری آثار غیر عربی وترجمه آنها کردند. آنان آثار قدیمی فلسفی ، نجوم ، ریاضی و طب را با قیمتهای بسیار بالا از یونان برای کار ترجمه گردآوری کردند. از جمله افرادی که برای پسران موسی بن شاکر کار می کردند ، حنین بن اسحق و پسرش اسحق بن حنین و برادر زاده او حبیش بن الحسن و همچنین ثابت بن قره را می توان نام برد.ثابت بن قره با اینکه یک صابئی بود به سبب خدمات علمی فراوانی که برای مسلمانان انجام داد در ردیف اول دانشمندان تمدن اسلامی قرار گرفت. او برای پسران موسی آثار فراوانی در نجوم ، ریاضی و طب ترجمه کرد. از جمله آثار آپولونیوس ، ارشمیدس ، اقلیدس ، تئودوزیوس ، ارسطو، افلاطون ، بقراط و همچنین جغرافی بطلمیس . همچنین حنین بن اسحق که دارای ترجمه های ناب ، خالص و قابل اعتماد بود ، به ترجمه آثار طبی جالینوس ، بقراط ، اریباسیوس ، دیوسکوریدس و بولس الاجانیطی پرداخت. همچنین او آثار ارسطو ، افلاطون و کتاب یونانی عهد عتیق و کتابی به نام هفتادم را به عربی ترجمه کرد. او به آثار فلسفی ، متافیزیک ، ریاضی و نجوم نیز پرداخت. حنین به عکس مترجمین بعدی اروپایی در تمام آثاری که ترجمه کرده بود دارای معلوماتی فراوان بود و برهمه آنها مقدمه های تخصصی و شرح نیز نوشته است. او برای هر مطلبی حد اقل سه نسخه خطی را کنار هم می گذاشت تا اینکه هم با هم مقایسه کند و هم اینکه اگر در یک نسخه قسمتی مفقود شده بود از نسخ دیگر استفاده کند . (65)این یک حس تعهد وامانت داری بود که هیچ گاه در قرون وسطی در اروپا یافت نمی شد بلکه جايگاه این درک جایی نبود جز حوزه تمدن اسلامی . مسلمانان آثار علمی قدیمی را به وسیله ترجمه از نابودی نجات دادند . آن هم بوسیله ترجمه به زبانی که همه کس فهم باشد یعنی زبان قرآن ؛ چرا که همه مسلمانان وظیفه دارند زبان قرآن که عربی است را بیاموزند . درست بر عکس اروپا در قرن هشتم میلادی که موعظه ها به زبانی غیر قابل فهم برای عموم بود و فقط یک عده محدود محرم اسرار منزوی شده اجازه ورود به آن را داشتند ! (66)مسلمانان آثاری را ترجمه کردند که اروپا بدون مسلمانان نمی توانست به آنها دست یابد : کتابهای علم تشریح جالینوس ، آثاری درباره مکانیک و ریاضیات از هرون ، فیلو و منلائوس ؛ آثاری درباره عدسی ونور از بطلمیوس ؛ اثری درباره توازن از اقلیدس ؛ و درباره ساعت با فشار آب و حجم شناور از ارشمیدس . سه کتاب درباره مقطع مخروطات از آپولونیوس را نیز ثابت بن قره از ورطه نابودی نجات داد .(67)

کتاب خوانی
 

بین قرون نهم تا سیزدهم میلادی سطح اقتصادی و اجتماعی هر فرد مسلمان را تعداد و ارزش کتاب هایش مشخص می کرد . در 891 م در بغداد یکصد کتابخانه عمومی وجود داشت . همین طور هر شهری برای خودش یک کتابخانه داشت که مسلمانان می توانستند در آن به مطالعه کتاب بپردازند یا حتی آن را به امانت بگیرند و یا در سالنهای اجتماع به مباحثه بپردازند . درست مانند امروزه در کلوپهای کتاب انگلستان .(68) در شهری مثل نجف که یکی از شهرهای کوچک عراق است در قرن دهم میلادی 000/40 جلد کتاب موجود بود و این در حالی است که در دیرهای اروپا فقط ده تا دوازده جلد کتاب پیدا می شد که آنها را هم به علت کمیاب بودن به جایی می بستند .(69)تمام مساجد کتابخانه داشتند و همینطور تمام بیمارستانها دارای قفسه های بزرگ کتاب بودند .همچنین تمام آثار تازه منتشر شده در پزشکی خریداری می شد تا در اختیار محصلین طب و خود پزشکان قرار گیرد .(70) خواجه نصیر الدین طوسی 000/400 جلد کتاب در رصد خانه مراغه جمع آوری کرد.(71) اما خلفای فاطمی مصر زیبا ترین و کاملترین کتابخانه را داشتند ؛ کتابخانه ای با 000/600 /1 جلد کتاب که 6500جلد کتابهای ریاضی و18000 جلد از آثار فلاسفه را دارا بود .کلیه این کتابها دست نویس بودند وبسیار گران قیمت و کمیاب (72)این علاقه به کتاب در بین مسلمانان در بین همه اقشار جامعه وجود داشت ؛ از دانشمندان و شخصیت های بزرگ کشوری تا مرد زغال فروش و از قاضی تا مؤذن . به طور متوسط کتابهای یک فرد مسلمان ، بیش از کلیه کتابهای کتابخانه های اروپا در قرن دهم بود .این علاقه وافر به کتابخوانی خود موجب اشتغال زایی برای افراد بسیاری شد و خیلی ها از این راه به نان و نوایی رسیدند . چرخ آسیاب های خرد کننده مواد اولیه کاغذ از حرکت نمی ایستاد و کاغذ ساز ها در کارخانه های کاغذ سازی در سمر قند ، بغداد ، دمشق ، طرابلس ، شام ، طبریه در فلسطین و یاتیفا واقع در بلنسیۀ اندلس مشغول کار شدند .(73) غربی ها کتاب فروشی را نیز مانند دارو فروشی از مسلمانان آموختند . (74)امیر اسامة بن منقد که اموالش را در خلال جنگ های صلیبی از دست داده در خاطرات خود این گونه می نویسد :« با سلامتی بچه هایم و بچه های دوستانم و سلامتی زنهایمان ، تحمل از دست دادن اموالم را دارم . از دست دادن برادرم فقط خیلی برایم دردناک است . چهار هزار جلد کتاب بود ، کتاب های گران بها که فقدان آنها رنجی بود که تا آخر عمر در نظرم مجسم است .»(75)

آموزش
 

شاید کمتر ملتی مانند مسلمانان باشد که اینگونه به دانش اندوزی اهمیت داده باشد.در دوران خلافت حضرت علی علیه السلام خط و کتابت بسط داده شد . از دوره سلطنت معاویه به بعد اعراب شروع به جمع آوری علوم یونانی کردند . هارون الرشید در اروپا از لحاظ صلح جویی و دانش دوستی و ودانش پروری فردی شناخته شده بود . (76)این درست در زمانی است که در اروپا در قرون9و 10و 11 و12 میلادی در 95% بی سوادی قرار داشت . کارل کبیر پادشاه فرانسه سر پیری با یادگیری هنری مشکل و کمیاب یعنی نوشتن خود را به زحمت می انداخت و تا صد سال بعد هم اشراف اروپا از این که نوشتن نمی دانند افتخار می کردند .(77)ولی کمی آن طرف تر در ممالک اسلامی اوضاع کاملاً فرق می کرد. در این جا کودکان دختر و پسر، روی فرشهای مدرسه می نشینند و مشتاقانه به حرفهای معلم خود گوش فرا می دهند . (78)این شکافی است عمیق بین اسلام و مسیحیت و در این جاست که تفاوتها نمودار می شود . کتاب مقدس با هر کسی لب به سخن نمی گشاید . تنها روحانیون هستند که آن را می خوانند ومی فهمند . در اروپا آموختن زبان و خط لاتین و همین طور تعلیمات عمومی به کلی منتفی بود (79)درست بر عکس سرزمینهای متمدن و با فرهنگ اسلامی . در این جا بچه های تمام طبقات به مدرسه می رفتند و در اسپانیا مدرسه رایگان بود . در قرطبه نیز خلیفه فاطمی الحاکم دوم در 965 ميلادي ، مجموعاً 107 مدرسه هم برای افراد عادی و هم برای افراد بی بضاعت ساخت .(80)دانشگاه های مسلمانان، اروپا را به فکر داشتن دانشگاه انداخت . نمونه ای که اروپا به آن به شدت احتیاج داشت . اروپا از درجات علمی که به افراد داده می شد و از تقسیم بندی دانشکده ها و روش تدریس مسلمانان و همچنین مواد درسی آنها سرمشق می گرفت .(81)البته شکی نیست که این مواد درسی همان علوم یونانی هستند ؛ و مسلمانان در این جا نقش واسطه را ایفا می کنند . و با این قدر دانی نقش مسلمانان را در علم ، نادیده می گیرند . واما سؤال اینجاست ؛ آیا فقط مسلمانان ورثه علم گذشته گان بوده اند ؟ خیر ، و چنان که روشن است یونانیان و هندی ها هم واسطه هستند . دانشمندانی مثل طالس و فیثاغورث، اطلاعات ریاضی و نجوم خود را از مصری ها و بابلی ها به ارث برده اند .(82) مسلمانان تئوری های گذشتگان را آن قدر مورد موشکافی و آزمایش های مکرر قرار می دادند تا صحت و سقم آن مشخص شود و در این کار گوی سبقت را از اروپا ربوده و هشتصد سال از اروپا جلو تر بودند .(83)تأثیر همین کارها بود که افرادی مانند راجر بیکن و آلبرتوس مگنوس (آلبرت کبیر) و ویتلیو و لئوناردو داوینچی و گالیله را از قفس فکری تاریک اروپا رهایی بخشید . (84)این جنبش علمی مسلمانان دو اثر بسیار مهم داشت ؛ اول این که، علمی را که از یونان به او به ارث رسیده بود از نابودی و فراموشی نجات داد و آن را سر سامان بخشید و دوم آن که علومی مانند شیمی آزمایشگاهی، فیزیک، جبر، علم حساب به مفهوم امروزی و مثلثات فضایی، زمین شناسی و جامعه شناسی را پایه گذاری کرد .(85) مسلمانان کشفها و اختراعات بسیار بزرگی انجام دادند که بعد ها نویسندگان اروپایی بیشتر آن ها را به نام خود ثبت کردند .(86)

هنر
 

در آغاز پا گرفتن نهال اسلام، مسلمانان که همان اعراب و بادیه نشینان عربستان بودند، مهمترین هنر آنها سرودن شعر بود (87) با گسترش قلمرو اسلام در کشورهای ایران، مصر، هند و قسمت غربی خاورمیانه که دست یونانیان بود هنر های این کشور ها دربستر غنی اسلام به اوج شکوفایی رسید . این هنر ترکیب شده چند ملیتی در اسپانیا آثاری بر جای گذاشت که از افتخارات مسلمین در همه دوران ها است .(88) در این جا کمترین مایه های اولیه برای رشد، توسعه و شکوفا شدن وجود نداشت . و این موجب بطلان عقیده ای است که تمدن اسلامی را مقلد حکومتهای زوال یافته می داند که مسلمانان آنان را کپی برداری کرده اند و غذایی را که قبلاً ملتهای دیگر هضم کرده اند، نشخوار می کنند .(89) آنچه مسلم است این است که اسلام، اسپانیا را از تمدنی زیبا، غنی، بی نظیر ویگانه بر خوردار کرد و دلیل این ادعا وجود فقر وآرامشی مرگبار است که پس از رفتن اسلام در اسپانیا حاکم شد . اسپانیا به مدت هشتصد سال پذیرای افسانه آمیز ترین حکومت های اسلامی بود .(90) غرب در پشت کوههای پیرنه به صورت کر وکور در کنار بهشتی زیبا که به وسیله معماران، خوانندگان ، شاعران، دانشمندان و زنان درست شده بود به زندگی رقت بار خود ادامه می داد و همسایه خود را به بد ترین وجه این گونه به تصویر می کشند « اجاق جادو گران، شیاطین هنرمند، رابط ارواح، و به عنوان سرزمینی که آدمیزاد را برای بت طلایی که محمد [ صلی الله علیه و آله ] نام دارد وبه وسیله یک لشکر از شیاطین پاسداری می شود، قربانی می کنند .»(91) عبد الرحمن آخرین شجره معروف از بنی امیه و یکی از قوی ترین حکام آندلس است . او در نزدیکی قرطبه در باغ قصر خود اولین نخل را در اندلس کاشت که اکنون تمام نخل های اروپا فرزندان آن نخل هستند . هم زمان با کاشت این نخل، نهال هنر اسلامی نیز در اسپانیا ریشه دواند و قلمه های خود را به تمام اروپا فرستاد : معماری، موسیقی، شعر و هنر عشق ورزیدن .(92)

معماری
 

« بی انتهایی تو عظمت توست: این که شروع نمی کنی سرنوشت توست شعر تو نیز مانند ستارگان آسمان، گردون است . ابتدایش همان است که انتهای اوست آن چه در این میان می آورد ، نتیجه ای است، که در اول هم بوده است. »(93)این شعر از شاعر معروف آلمانی « گوته » است که در مورد « عربسک »، یعنی شعر و فن طراحی اسلامی سروده است .هنگامی که مسلمانان،« اسپانیا »یا به گفته عرب ها ، «آندلس» را فتح کردند، مجبور بودند عبادات خود را در همان کلیساهای مغلوبین خود بخوانند . اما این قضیه چندان طول نکشید و اعراب مسلمان که از مکه می آمدند و چیز زیادی از معماری نمی دانستند، معماران ، بنایان، کار گران و صنعتگران را از نقاط مختلف جهان اسلام از جمله، ایران و مصر به کار گرفتند تا در آندلس ، شگفت انگیز ترین بناها را بسازند: مسجد، کاخ پادشاهی، بیمارستان و مدرسه . اکنون اروپا ، سبک هایی را که در کلیساها و یا دانشگاه ها به کار می برد را از مسلمانان به ارث برده است . این مسلمانان بودند که در معماری قوس های تیز رأس به کار می بردند.(94) در مناره های کلیساهایی که «ِِوِرن»، معمار معروف انگلیسی ساخته است، تأثیر معماری اسلامی انکار ناپذیر است.(95) در خلال جنگ های صلیبی (1291-1096م) مسیحیان با قلعه های نظامی مسلمانان آشنا شدند و هنگام بازگشت، قلعه هایی به سبک مسلمانان ساختند. آنها همچنین به تقلید از مسلمانان، چیزی شبیه کلاه خود بر سر برجهای خود می گذاشتند .(96)این سبک معماری چنان در نظر اروپاییان خوب جلوه کرد، که بقیه شهر ها هم از این نوع معماری استفاده می کردند.(97)

موسیقی
 

اعراب از دیر باز به موسیقی اهمیت می دادند و این هنر همواره در زندگی آنها جاری بود . در کار، در بازی، در عشق، در جنگ، در انتقام، ودر سوگواری در مرگ عزیزان وقبل از اسلام این کار برای آنان بصورت یک شغل در آمده بود(98)در دوره عباسیان که اوج نهضت ترجمه بود، کتابهای موسیقی ایرانیان، هندیان، و یونانیان به عربی ترجمه شد . در این راه به خصوص ایرانیان که به زبان ساسانی آشنایی کامل داشتند بیشترین نقش را ایفا کردند .(99)از مهمترین دانشمندان موسیقی می توان از : ابراهیم بن ماهان موصلی، اسحاق موصلی پسر ابراهیم، ابوالحسن علی بن نافع، ملقب به زریاب، معروف به بصری نام برد (100)کتاب گران سنگ الموسیقی الکبیر و کتاب احصاء العلوم مهمترین آثار فارابی در موسیقی هستند .فارمر، خاور شناس و موسیقی دان انگلیسی، در مورد فن آوری های فارابی می نویسد :« نوشته های فارابی نشان از آن دارد که این دانشمند در اصول فن موسیقی ایران مدارج عالیه را پیموده و در کتاب عظیم الشأن الموسیقی الکبیر شرحی در باب تنبور خراسانی نوشته است که نشان از جایگاه عالی موسیقی در سرزمین ایران دارد» اروپا در قرن 11 میلادی با موسیقی تکامل یافته اسلامی، توسط خوانندگان دوره گرد و زنان اسیر آندلسی ( مسلمان ) آشنا می شود . موسیقی با تئوری تنظیم فواصل زمانی نیز در قرون 12 و13 در موسیقی لاتینی قرار می گیرد . همچنین اروپا نغمه های (ملودی)عربسک (اسلیمی) را از مسلمانان به ارث می برد .(101)پس از ورود ارغنون، سیتار وشاید هارپ از بیزانس به اروپا بیشتر آلات موسیقی از ممالک اسلامی به اروپا می رسند؛ به طوری که اکنون اکثر آلات موسیقی که در جلو رهبر ارکستر قرار دارند به طور مستقیم گرفته شده از آلات موسیقی جهان اسلام است (102)فارابی، رباب و قانون را که امروزه از روی آن پیانو را می سازند اختراع کرد .(103)آلات موسیقی جهان اسلام به ویژه عود محبوبیت فراوانی در اروپا کسب کرد . چرا که غربی ها برای آموختن فن موسیقی باید از راه گوش این کار را انجام می دادند، در حالی که در مدارس جهان اسلام، علائم گام ها روی دسته عود ، پاندور و گیتار حک شده بود .(104)
«دو،ر، می، فا، سل، لا، سی»
ادعا می شود یک نفر ایتالیایی به نام ژید فون آرسو در 1026 م در خواب قصیده ای دربارۀ یوهانس دیده است واین حرفها، حروف اول ابیات آن قصیده هستند؛ که این دروغی بیش نیست . این حروف در رساله ای دربارۀ موسیقی نوشته شده است که از قرن 11 میلادی در دیر مونت کازینو( در ایتالیا )یافت شده که بارها توسط مسلمانان فتح شدهاست. این حروف به ترتیب ، دال، را، میم، فا، صاد، لام و سین بوده است .(105) ابن سینا ( م 428 ق ) علاوه بر آثار مهمی که در طب، فلسفه و منطق دارد در موسیقی نیزآثار پر ارزشی دارد . او در کتاب شفا مبحثی را به عنوان « فن » به موسیقی اختصاص داده است . او اشاره می کند بیست قطعه از آوازهای ضربی که از دوره ساسانیان به جای مانده و به آن « دستانات » می گفتند، در اندلس رواج داشته است .(106)

جنگ
 

مدتهاست دشمنان اسلام و به خصوص پاپها اسلام را دین جنگ وخون ریزی معرفی می کنند .پاپ بندکیت شانزدهم، پیشوای کاتولیک های جهان، از قول امانوئل دوم امپراطور مسیحی بیزانس که احتمالاَ با یک دانشمند ایرانی مسلمان مطرح نموده، چنین نقل می کند : « به من نشان بده که محمد [ صلی الله علیه و آله ] چه چیز تازه ای آورده است؛ آیا جز چیزهای بد و غیر انسانی، چیز دیگری به ارمغان آورده است؛ مثلاَ او دستور می داد به زور شمشیر، عقیده ای که می گوید، باید گسترش یابد ! » . طبیعی است، با این حرفهایی که رهبر روحانی یک میلیارد کاتولیک در جهان می زند، جرج بوش رئیس جمهور اسبق امریکا سخن از « جنگ صلیبی جدید » به میان آورد و برای قتل عام مسلمانان به افغانستان و عراق حمله کند . همچنین جین لوپیز مشاور عالی پاپ بند کیت، خواستار حذف حکم جهاد از قرآن شده است : « ... قرآن کلام خدا نیست و مسلمانان باید قانون جهاد را از دین خود حذف کنند ... در جایی که اغلب علمای دینی مسلمان به اتهام کارهای تروریستی محکوم می شوند، باید موضع صریح و روشن خود را در باره جهاد که قرآن به آن تأکید دارد، اتخاذ کرده و آن را حذف کنند ! »(107)با این اتهاماتی که از سوی اروپا به مسلمانان زده شد بد نیست کمی از بحث جنگ دور شده و بعضی از اتفاقاتی را که در انگلستان مسیحی مترقی در فاصله قرون پانزده تاهفده رخ داده و جنایاتی را که در این خلال روی داده است را مورد بررسی قرار دهیم . جنایاتی که غرب در مورد آنها ساکت مانده است :1410-جان بدبی در اسمیت فیلد به جرم ضلالت سوزانده شد!شکنجه های دوران سلطنت هانری چهارم این گونه بود:زن و یا مرد محکوم در خانه ای زندانی می شد . آنها را عریان بر روی زمین بدون فرش می خوابانیدند و دست و پاهای آنها را با طناب به اطراف خانه می کشیدند و روی بدن آنها تا جایی که امکان داشت سنگ وآهن می گذاشتند . فردای آن روز سه قرص نان جو بدون آب به هریک داده می شد و روز بعد سه مرتبه آب راکد، بدون نان به آنها داده می شد واین تغذیه تا موقع مرگ آنها ادامه داشت (108)1445- جنگهای داخلی به نام گل های سرخ آغاز شد که در این میان، دوازده نفر از خوانواده سلطنتی و دویست نفر از اعیان و یکصد هزار نفر از محترمین و مردم معمولی کشته شدند .(109)1485- تاج گذاری هانری هفتم . او پولهای زیادی به وسیله جبر و عنف و توقیف و حبس از مردم گرفت (110)1509- تاج گذاری هنری هشتم . مردی که افتخار می کرد :« هیچ وقت در حال خشم، مردی از چنگ او جان به در نخواهد برد و وهیچ گاه در موقع شهوت از زنی نخواهد گذشت !» (111)1535- نه نفر از روحانیونی که برتری روحانی هانری را تصدیق نمی کردند دار زده شدند و بعد جسد آنه تکه تکه شد .(112)1541- مارگارت دختر ژرژ دیوک کلانس، کنتس محترم سالیسبوری، سر از بدنش جدا شد . او در موقع اعدام چون خود را بی گناه می دانست، از دست جلاد فرار می کرد، ولی جلاد اورا گرفت و پس از خرد کردن گردن و شانه اش، او را کشت .(113)1558- در گذشت ملکه ماری . در دوران سلطنت او 285 نفر زنده درآتش سوختند، از جمله، 26 نفر کشیش، 56 زن و 4 کودک . تاج گذاری ملکه الیزابت .(114)1586- محاکمه ماری کوین اف اسکوتس به اتهام شرکت در توطئه علیه الیزابت .او به هیجده سال حبس با اعمال شاقه محکوم شد . او به صورت خانمی زیبا و جوان زندانی شد و پس از پایان حبس به صورت زنی عاجز و چلاق بیرون آمد .(115)1641- در ایرلند شورش و انقلاب شد ودر این میان چهل هزار نفر پرتستان کشته شدند .(116)این جنایات قسمتی کوچک بود از آن همه جنایت که در اروپا واقع شد و اروپا از ترس اینکه شرمنده شود آنها را کتمان می کند و حقایق را برای مردم جهان وارونه جلوه می کند .

جهاد در اسلام
 

اصطلاح جهاد در اصل برگرفته از فعل جَهَدَ است که مصدر آن به معنی کوشش کردن است . معنی فقهی جهاد عبارت است از بذل جهد و صرف کوشش فرد در راه خدا. این که جنگهای صدر اسلام، هیچ کدام حرب نبوده و جنبه جهاد و به ویژه جهاد فی سبیل الله را داشته، امری مسلم است .(117) اما دشمنان اسلام، جهاد در اسلام را آدم کشی و قتل و غارت تعریف کرده اند . البته باید دانست که در اسلام چهار طریق مختلف برای جهاد ذکر شده است : 1- جهاد با قلب که مبارزه با زشتی ها است و جهاد اکبر نام دارد .2- جهاد با زبان 3- جهاد با دست 4- جهاد با شمشیر.(118)

ديپلماسي
 

دیپلماسی وسیله ای است که ارتباط بین مقامات اسلامی و غیر اسلامی را امکانپذیر می کند . در واقع دیپلماسی مجرایی است برای ادای تشریفات دعوت به اسلام، قبل از شروع جنگ . از این جهت دیپلماسی، جزء جدا ناشدنی جهاد و قائم مقام جنگ محسوب می شود .(119)

جنگ های صلیبی
 

جنگهای صلیببی(1291-1096م)(120) از مهمترین عوامل انتقال فرهنگ وتمدن از اسلام به غرب است .این جنگ ها از شأن پاپها کاست و بازرگانی و هنر و یاد گیری زبان های کهن را رونق داد . تاریخ و جغرافیا مورد توجه قرار گرفت، معماری رمانیک جای خود را به معماری گوتیک داد و ... (121)در واقع جنگ های صلیبی باعث شکل گیری تمدن در غرب شد . چرا که اروپاییان در خلال جنگ های صلیبی هم با تمدن اسلامی و هم با تمدن روم شرقی و یونان آشنا شدند .تأثیر گذاری جنگ های صلیبی بر جنبش های اروپای غربی از چهار طریق صورت گرفت :
1.کلیسا و پاپ : در واقع این کلیسا و پاپها بود که جنگ های صلیبی را به راه انداختند و بر این باور بودند که پاپ باید فرماندهی کل جنگ های صلیبی را به عهده بگیرد . پاپ ها علاوه بر دخالت در امور سیاسی، در امور اقتصادی نیز دخالت می کردند واین باعث شد تا جنگ های صلیبی پول های فراوانی برای کلیسا به ارمغان آورد . مردم به دو گروه دوست و دشمن برای پاپ تقسیم شدند و جنگ های صلیبی سبب آشنایی مسیحیان با مسلمانان شد که این آشنایی تدریجاَ موجب کاهش اختلافات مسلمانان و مسیحیان شد .(122)
2.اوضاع داخلی اقتصادی اروپا : جنگ های صلیبی باعث پدیده ای اقتصادی به نام مالیات در اروپا شد . اولین کسی که در 1146 مالیات را بر قرار کرد. جنگ های صلیبی باعث احداث راه های بین شهری شد که به رونق بازرگانی کمک به سزایی کرد .(123)
3.روابط خارجه دولتهای اروپایی : در حالی که خلفای اسلامی هیچ اقدامی برای متحد شدن حکومتهای اسلامی نمی کردند و همواره با هم اختلاف داشتند، پاپ سعی در متحد کردن اروپا را داشت ودر 1096 م اروپای غربی به صورت یکپارچه درآمد .(124)
4.روابط اروپا و آسیا : با گسترش روابط اروپا و آسیا در جنگ های صلیبی موجب آشنا شدن اروپاییان با آسیا شد . این باعث شد تا اروپاییان با اوضاع جغرافیایی سرزمینهای مقدس و جاده های آن در قرن 12 م آشنا شوند . اروپا در قرن13 م با کل آسیا آشنا شد و امیدوار بود با مسیحی کردن مغول ها روابط بازرگانی خود را در شرق گسترش دهد . اما آنها کمی دیر به این فکر افتادند؛ چرا که مسلمانان در این کار پیشدستی کردند ومغول هایی را که در ایران حکومت می کردند را در 1316 م به دین اسلام در آوردند. در آخر در آسیا مسیحیت از اسلام شکست خورد .(125)اکنون به مختصری از جنگ های صلیبی و جنایاتی که در خلال این جنگ ها واقع شد می پردازیم :

جنگ اول صلیبی: ( 92-489 ق/99-1096م )
 

پتر زاهد یا پیر منزوی، قائم مقام پاپ در این جنگ ها به همراه تمام طبقات مردم و جنایت کاران و گناه کاران که برای بخشش گناهان خود به راه افتاده بودند رهسپار بیت المقدس شد . او شهر نیسه را که در دست ترکان سلجوقی بود اشغال کرد و راه خود را به سوی سوریه ادامه داد . آنها برای گذر این سرزمین به دو گروه تقسیم شدند و این باعث شد تا ترکان از فرصت استفاده کنند و با حملات پی درپی آنها را زمین گیر کنند .صلیبی ها با هر سختی که بود از کوه های توروس گذشتند و راه سوریه و شام را در پیش گرفتند .(126) به علت بیماری و گرسنگی سپاه صلیبی مجبور شد تا با گوشت جاسوسان خود، لشکر را از گرسنگی نجات دهد(127) روبرت راهب وحشی گری های سپاه صلیبی را که خود شاهد آن بوده این گونه نقل می کند:«لشکرها در میان کوچه ها و میدانها و پشت بامها گردش می کردند تا عطش خود را از خون مردم فرو نشانند ... اینان کودکان و جوانان و پیران را می کشتند و آنها را قطعه قطعه می کردند. اساساَ هیچ انسانی را زنده نمی گذاشتند برای اینکه مردم را زود تر بکشند هر چند تن را با یک ریسمان به دار می آویختند. آنها هرچه می یافتند می بردند، شکم مرده ها را پاره می کردند که طلا از میان آنه پیدا کنند. راستی حرص و طمع و علاقه به زر زیور چه می کند! خون در کوچه های بیت المقدس، که از لاشه کشتگان انباشته شده بود، چون رود جاری بود. آه از این کوران سنگ دل! در حقیقت، میان این همه جمعیت یک نفر هم نبود که به دین مسیحیت معتقد باشد! سپس بوهموند- فرمانده نورمانهای جنوب ایتالیا- دستور داد تمام مردمی را که در برج قصر جمع کرده بودند حاضر کنند؛ آنگاه دستور داد پیران، زنان و بیماران را گردن بزنند و جوانان و نیرومندان را به انطاکیه روانه کنند که در آنجا آنها را بفروشند . این قتل عام در روز یکشنبه 12 دسامبر، انجام شد وچون در یک روز کشتار همه آنها ممکن نبود، از این رو، نبروهای ما [ صلیبی ها ] کشتار بقیه را به فردا موکول کردند تا در روز دوم باقیمانده را به قتل برسانند».(128)رمون دوسن ژیل، کشیش شهر لوپوی می نویسد : « هنگامی که لشکر ما برج و باروی بیت المقدس را گرفت حالت بهت و منظره هولناکی مردم عرب را فرا گرفت . سرها بود که از تن ها جدا می شد و تازه این کوچکترین بلایی بود که بر سرشان می آمد : برخی را شکم می دریدند، آنان ناچار خود را از بالای دیوار به بیرون پرتاب می کردند. برخی را در آتش می سوزانیدند و این پس از آنی بود که مدت زمانی او را زجر و شکنجه داده بودند . در میان کوچه ها و میدان های بیت المقدس جز تلهایی از سرها و دست و پای بریده مسلمانان چیزی دیده نمی شد و راه عبور از روی کشتگان ایشان بود. تازه اینها مختصری از مصیبتی بود که بر مسلمانان می رسید ... .»(129)صلیبی ها قرار گذاشتند تمام مردم بیت المقدس را از مسلمانان گرفته تا یهودیان و مسیحیان بکشند که در مدت هشت روز شصت هزار تن را کشتند و در حالت مستی دست به اقدامات زشت وشرم آوری زدند . ژاک روویتری، کشیش مسیحی شهر عکا در باره بیت المقدس چنین می گوید: « ... از صلیبیان پرهیزگار و متدین نخست یک دسته مردمان شرور و رذل و تبه کار و فاسدی به جای ماند که دائماَ برای کوچکترین چیزی به جنگ و نزاع می پرداختند ... و در سرزمین مقدس جز یک مشت مردمان بی دین، دزد، زنا کار، آدمکش، خائن، بی بند وبار و راهب های فاسد و دختران تارک دنیای بد کاره کسی به چشم نمی خورد».(130)

جنگ دوم صلیبی:( 3-541ق/ 48-1146م )
 

این جنگ را لوئی هفتم، پادشاه فرانسه، آغاز کرد و پادشاه آلمان نیز به پیروی از او خود را آماده جنگ کرد . در این حمله به فلسطین، همان رفتاروحشیانه ، حمله اول تکرار شد(131)آنکتیل راهب می نویسد :« بسیار کم دیده شد یک نفر صلیبی به دستور دینی رفتار کند . هیچ یک از رفتار وحشیگران و راهزنان و اعمال ننگین و زشت نبود که این ها مرتکب نشوند . »(132)صلاح الدین ایوبی( 576 ق تأسیس حکومت )(133) سلطان مقتدر و مؤسس سلسله ایوبی، بیت المقدس را محاصره کرد و طی نامه ای به صلیبی ها نوشت :«من به قدس احترام می گذارم و تمایلی به خون ریزی در آن ندارم، بنابر این شما را به ترک آن نصیحت می کنم و تعهد می کنم اموالتان در امان باشد».(134)با نپذیرفتن پیشنهاد صلاح الدین از سوی صلیبی ها آتش جنگ بر افروخته شد و بسیاری از مسیحیان کشته شدند . صلیبی ها از صلاح الدین امان خواستند ولی او به آنها گفت : « من قدس را به شمشیر خواهم ستاند، همان طور که شما 91 سال قبل آن را اشغال کردید». در پایان با مذاکراتی که انجام شد قدس از چنگال صلیبی ها آزاد شد . این شکست صلیبی ها از صلاح الدین سومین جنگ صلیبی را موجب شد (135)

جنگ سوم صلیبی: ( 585 ق / 1189 م )
 

در این جنگ، ریچارد شیر دل جزیره قبرس را تصرف کرد و اطراف شهر عکا اردو زد . محاصره این شهر بیش از یک سال به طول انجامید ولی در پایان مسلمانان از شدت گرسنگی دروازه های شهر را باز کردند و تسلیم شدند .(136)ریچارد شیردل دو سال در فلسطین ماند و مانند اسلاف خود دست به جنایات زیادی زد .او 2600 اسیر را در حالی پیمان بسته بود انها را نکشد، سر برید . اما ریچارد نتوانست بیت المقدس را بگیرد و این شهر همچنان تحت حکومت مسلمانان بود .(137)

جنگ چهارم صلیبی: ( 600-598 ق / 4-1202 م )
 

در این جنگ که ادامه جنگ سوم صلیبی بود، صلیبی ها به قسطنطنیه حمله و پس از کشتار فجیعی در این شهر آنجا را محاصره کردند . در این اشغال صلیبی ها آثار صنعتی و هنری گذشته های دور که از یونانیان و رومیان باقی مانده بود، از جمله مجسمه های مفرغی و تندیس های مرمری را نابود کردند و کتابهای آن جا را از بین بردند(138)

جنگ پنجم صلیبی: (18-613 ق / 21-1217 م )
 

این جنگ را، اتریشی ها، مجارستانی ها و ونیزی ها به عهده داشتند . آنها پس از ورود به عکا، دمیاط یکی از شهر های باستانی مصر را محاصره و پس از یک سال آن را اشغال کردند .پس از مرگ صلاح الدین، برادر معنوی او ملک عادل به حکومت رسید و پس از او پسرش ملک کامل جانشین او شد . ملک الکامل از ترس این که صلیبی ها قاهره را نیز اشغال کنند به آنها پیشنهادی برای صلح داد تا به جای قاهره بیت المقدس و قسمتی از شام را تصرف کنند. اما طمع آنها باعث شد تا با شکستی که از مسلمانان خوردند از دمیاط هم عقب نشبنی کنند .(139)

جنگ ششم صلیبی: ( 6-625ق / 29-1228 م )
 

این جنگ را که البته در آن هیچ شمشیری از نیام بیرون نیامد، فریدریک دوم، قدرتمندترین امپراطور ژرمن پس از شارلمانی، هدایت می کرد . او برای این کار دست به قبضه شمشیر نبرد و و از اول کار را با مذاکره پیش برد. در خیمه رهبر مسیحیان مذاکرات به زبان عربی و کاملاَ محرمانه با مسلمانان انجام می شد . اما ملک الکامل به این راحتی ها زیر بار این قرار داد نمی رود . فریدریک این موضوع را به او یاد اوری می کند که :« ما نه برای گرفتن سرزمین شما به دریا رانده ایم و به این جا آمده ایم، چون بیش از هر حاکم دیگر روی زمین خاک داریم. بلکه این از آن جهت است که بر حسب قرار دادمان مکان های مقدس را در اختیار بگیریم . ما می خواهیم شما در برابر مسیحیان آسایش و آرامش داشته باشید و مجبور نباشید در جنگ علیه ما، خون مردم خود را بریزید.»(140) فریدریک فکر می کرد با موفق شدن در این کار کلیسا دیگر او را تکفیر نخواهد کرد . اما او سخت در اشتباه بود و دشمنی کلیسا را با خود کمتر از آنچه بود تصور می کرد . حتی پاپ نامه ای به ملک الکامل نوشت که : « حاکم بی دینان لطف می فرمایند، اگر مکان های مقدس را پس ندهند ... ! »(141) ملک الکامل نیز مانند فریدریک، موافق جنگ نبود . چرا که در این زمان مسلمانان اتحاد خود را از دست داده بودند و هر لحظه ممکن بود، شعله جنگ میان او وحکام دیگر مسلمان بر افروخته شود .سر انجام پس از مذاکرات زیاد در 18 فوریه 1229 ملک الکامل طی سوگندی در برابر هرمن فون سالزا، رئیس یک گروه مذهبی آلمانی و توماس فون آکوین خان اسرّرا ( در ایتالیا ) مفاد قرار داد را پذیرفت (142) طبق این قرار داد، بیت المقدس، لد، یافا، بیت الحم، ناصره و صیدا به استثنای قبة الصخره به فریدریک ( صلیبی ها ) واگذار شد . این موفقیتی بود که فریدریک بدون جنگ آن را به دست آورد(143) همان طور که قبلاَ اشاره شد این کار فریدریک، او را از تکفیر کلیسا مبری نداشت .از نظر کلیسا، او به خاطر این که با بی دینان ( مسلمانان ) وارد گفتگو شده بود و آنها را به قدس راه داده بود، فردی خائن، لکه دار کننده مذهب، شیطان زاده و ضد مسیحیت شناخته شد (144) حتی کلیسا نامه ای به ملک الکامل نوشت، مبنی بر اینکه، هنگامیکه قیصر و همراهانش برای زیارت به طرف محل غسل تعمید می رود او را بکشند .الکامل چنین می نویسد: «با تنفری که از این پست فطرتی و خیانت پیشوای مذهبی رم حاصل کردم، آن نوشته را که با مهر رئیس فرقه تمپلر ممهور شده بود، برای فریدریش فرستادم.»(145)واین گونه این« مرد بی دین»داعیان رسالت مسیحیت را شرمنده کرد .در پایان، کلیسا آخرین حربه های خود را برای بی اهمیت دادن پیروزی های فریدریک به کار بست؛ کلیسا رفتن به قدس را برای مسیحیان ممنوع کرد و نیرو های مسلح را به شورش تشویق می کرد و موقع داخل شدن قیصر به کشتی به سوی او و همراهانش،« مدفوع» پرتاب کردند .(146)

جنگ هفتم صلیبی : ( 52-646 ق/ 54-1248 م )
 

رهبری جنگ هفتم را لوئی نهم (سن لوئی)، پادشاه فرانسه، به عهده داشت .او از پاریس با 120 کشتی بزرگ و 160 کشتی کوچک به سمت مصر حرکت کرد و در دمیاط پیاده شد . همراه با حمله صلیبی ها به دمیط، نیرو های نظامی این شهر گریختند و شهر بدون جنگ به دست مسیحی ها افتاد .اما سر انجام با تلاش مسلمانان صلیبی ها شکست خوردند و ده هزار مسیحی اسیرشدند .در سالهای 1260 تا 1277 م سلطان بَیبرسبه حکومت رسید . او شهر هایی مانند قیصریه ( قیساریه ) ارسوف، یافا و انطاکیه را از چنگ فرانک ها خارج کرد.(147) در 1250 م مسلمانان طبق قرار دادی، سن لوئی و اسرای صلیبی دیگر را با مبلغ 000/800 دینار سکه زر آزاد کردند . طی این قرار داد دمیاط در اختیار مسلمانان گذاشته شد و مسیحیان بدون هیچ گونه دخالتی در امور کشورهای مسلمان، به وطن خود باز گشتند (148)

جنگ هشتم صلیبی : ( 668 ق/1270م )
 

در 1270 م سن لوئی بار دیگر برای جنگ با ملک بیبرس با سپاهی راهی سرزمین های اسلامی شد .او این بار به تونس حمله کرد و متحمل ضرباتی سخت از محمد بن زکریا، سلطان تونس شد در این احوال بیماری طاعون سپاه او را در بر گرفت و خود سن لوئی هم از این مرض مرد .(149)ولی فرزند او به نام فیلیپ سوم، با کمک پادشاه سیسیل جنگ را ادامه داد و سلطان تونس را مجبور به صلح کرد و از او 220 هزار سکه طلا غرامت گرفت .مسلمانان در 690 ق/ 1291 م آخرین صلیبی ها را از مصر بیرون راندند (150)

نتيجه
 

اكنون ما، اروپا و فرزند نا خلف او آمريكا را مي بينيم كه چگونه در سرزمينهاي عقب افتاده و كشور هاي ضعيف كه بعضاً خود عامل ضعف آن بوده اند، جولان مي دهند و خود را يكه تاز ميدان زيستن مي بينند و به بقيه به چشم حقارت مي نگرند. گاهي به ويتنام، گاهي به الجزاير، گاهي به افغانستان و گاهي به ايران و لبنان و عراق، چنگ مي اندازند و مي كشند و غارت مي كنند و مي سوزانند.اين همان اروپاي قرون وسطي است با ظاهري آراسته. تا ديروز، ديرها محل برگزاري تفتيش عقايد بود و امروز در FBI وCIA؛ تا ديروز با گيوتين سر بي گناهان از تنشان جدا مي شد و با شمشير شكم مادران بار دار دريده مي شد و امروز با انواع بمبها زحمت كار را كم مي كنند.آري امروز نيز جنگهاي صليبي با پيچيدگي بيشتري به راه افتاده است. آمريكا جنگ صليبي خود را در، فلسطين، لبنان و عراق به راه انداخته است؛ ايران را تحريم مي كند و با تهاجم فرهنگي قصد نابود كردن ريشه اسلام در ايران را دارد و بر عليه ما فيلم مي سازند و بازي هاي رايانه اي مي سازند و كتاب مي نويسد و مقاله منتشر مي كنند و مستند مي سازند، تا در افكار عمومي جهان نوعي بد بيني نسبت به ما ايجاد كنند. آنها كه روزي مقلد ما مسلمانان بودند و طرز زندگي را از ما مي آموختند و از ما مد مي گرفتند، امروز قضيه عكس شده و جوانان ما مثل آنها لباس مي پوشند و مو و ريش خود را اصلاح مي كنند و از آنها مد مي گيرند.افسوس كه با گوشه نشيني دانشمندان و علماء مسلمان، آن دوران طلائي به پايان كار خود رسيد و دانشمندان بزرگ اسلامي به دست فراموشي سپرده شدند و جهان اسلام در ركودي بزرگ فرو رفت.اما بايد دانست كه دنياي اسلام، هنوز از حركت نايستاده و هنوز از آوردن ابن دانشمندان عقيم نگشته است. ولي ما بايد به اين خود باوري و اين كلام امام كه« ما مي توانيم»، به درستي ايمان داشته باشيم. آيا اكنون وقت آن نرسيده است تا جهادي عظيم را شروع كنيم و آن دوران طلايي را باز يابيم؟ آيا اين همه تحقير در طي چند صد سال كافي نيست؟اميد است به بركت انقلاب اسلامي و احياء علوم در اين سرزمين اسلامي، به آن دوران باشكوه و حتي باشكوه تر از آن دوران باشكوه دست پيدا كنيم، هرچند دوباره، صليبي ها از غرب و مغولان از شرق به ما حمله كنند، ان شاء ا... .

پي‌نوشت‌ها:
 

60 .زيگريد هونكه، فرهنگ اسلام در اروپا، صفحات 41 تا 46
61 .همان،ص 52
62. همان، صفحات 55 تا 67 ؛ رجوع شود به تصاویر 12و 13 در آخر مقاله
63 . زيگريد هونكه، فرهنگ اسلام در اروپا، ص 384
64 . همان، ص 384
65 . همان، ص388
66 . زيگريد هونكه، فرهنگ اسلام در اروپا، ص 385
67. همان، ص 389
68. زيگريد هونكه، فرهنگ اسلام در اروپا، ص 391
69 . همان، ص 392
70 . همان، ص 392
71. همان، ص 392
72 . همان، ص 395
73. همان، ص 395
74. همان، ص 396
75 . همان، ص 398
76 . جان دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ص108
77. زيگريد هونكه، فرهنگ اسلام در اروپا، ص 399
78 . رجوع شود به تصویر 14 در آخر مقاله
79 . همان، ص 400
80 . همان، ص 400
81 . همان، ص 406
82 . همان، ص 417
83. زيگريد هونكه، فرهنگ اسلام در اروپا، ص419
84 . همان، ص 419
85 . همان، ص 419
86 . همان، ص 420
87. دكتر علي اكبر ولايتي، پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، جلد اول، ص 489
88 . زيگريد هونكه، فرهنگ اسلام در اروپا. ص 419
89 . همان، ص 420
90 . همان، ص 521
91 . همان، ص 523
92 . همان، ص 523
93. زيگريد هونكه، فرهنگ اسلام در اروپا، ص 531
94 . همان، ص 535
95. همان، ص 547
96 . همان، ص 551
97. رجوع شود به تصاویر 15 تا 20 در آخر مقاله
98. زيگريد هونكه، فرهنگ اسلام در اروپا، ص 562
99 . دکتر علی اکبر ولایتی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ايران،جلد 1، ص520
100 .همان، ص 520
101.رجوع شود به تصویر 21 در آخر مقاله
102. زيگريد هونكه، فرهنگ اسلام در اروپا، ص564 . رجوع شود به تصویر 22 در آخر مقاله
103 .همان، ص 564
104.همان، 565
105 . زيگريد هونكه، فرهنگ اسلام در اروپا ،ص567
106 .دکتر علی اکبر ولایتی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ايران،جلد 1، ص 523
107 . دکتر مجید خدوری؛ دکتر حمید الله حیدر آبادی، جنگ صلح در قانون اسلام،ص 16
108 . جان دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ص 124
109. همان، ص 125
110 . همان، ص 126
111. همان، ص 126
112 . جان دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن ، ص 126
113 . همان، ص 127
114 . همان، ص 128
115. همان، ص 128
116 . همان، ص 130
117. دکتر مجید خدوری؛ دکتر حمید الله حیدر آبادی، جنگ صلح در قانون اسلام،ص 20
118 . همان، ص 120
119. همان،ص 293
120. رجوع شود به تصویر 24 در آخر مقاله
121 . دکتر علی اکبر ولایتی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ايران،جلد 1، ص 550
122 . همان، ص 552
123 . همان، ص 553
124 . همان، ص 553
125. همان، ص 553
126. دکتر علی اکبر ولایتی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ايران،جلد 2، ص 673
127. همان، ص 676
128. همان، ص 676
129. همان، ص 677
130. دکتر علی اکبر ولایتی، پویایی فرهنگ و تمدن ایران اسلامی، جلد 2، ص 678
131. همان، ص 679
132 . همان، ص 679
133 . رجوع شود به تصاویر 25، 26 و 27 در آخر مقاله
134 . همان، ص 680
135 . همان، ص 680
136 . همان، ص 681
137 . همان، ص 680
138 . دکتر علی اکبر ولایتی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ايران،جلد 2، ص682
139 . همان، ص 684
140 . زیگرید هونکه، فرهنگ اسلام در اروپا، ص 446
141 . همان، ص 447
142 . زیگرید هونکه، فرهنگ اسلام در اروپا، ص 448
143 . همان، ص 449
144 . همان، ص 450
145. همان، ص 451
146. همان، ص 451
147 . دکتر علی اکبر ولایتی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران ، جلد 2، ص690
148 . همان، ص 688
149 . دکتر علی اکبر ولایتی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران ، جلد 2، ص 692
150 . همان، ص 692
 

منابع
1.قرآن کریم
2.عبد الفؤاد الباقی، معجم المفهرس
3.هونکه، (دكتر)زیگرید ، فرهنگ اسلام در اروپا، ترجمه مرتضی رهبانی، انتشارات دفتر نشر فرهنگ، 1388
4.ولایتی،( دکتر )علی اکبر ، پویایی فرهنگ و تمدن اسلامی، جلد اول، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، ویراست دو جلدی،تابستان 1387
5.ولایتی،(دکتر) علی اکبر ، پویایی فرهنگ و تمدن اسلامی، جلد دوم، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، ویراست دو جلدی، تابستان 1387
6.مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ، مغز متفکر جهان شیعه، ترجمه ذبیح الله منصوری، انتشارات بدرقه جاوید، چاپ ششم 1388
7.دیون پورت، جان ، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ترجمۀ سیّد غلام رضا سعیدی، انتشارات اطلاعات، چاپ اول 1388
8.جعفری(رضوان الله علیه)،(علامه) محمد تقی ، فرهنگ پیرو فرهنگ پیشرو، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، چاپ چهارم 1388
9. آستان قدس رضوی، میراث اسپانیای مسلمان، زير نظر خضري سلمي جيّوسي ، انتشارت آستان قدس، جلد 1و2، چاپ 80
10. مؤنس، (دكتر) حسين ، سپيده دم آندلس، ترجمه حميد رضا شيخي،انتشارات آستان قدس، چاپ دوم 1377
11. خدوری،( دکتر) مجید، حیدر آبادی ،(دکتر) حمید الله ، جنگ و صلح در قانون اسلام، ترجمه سید غلام رضا سعیدی، انتشارات اطلاعات، چاپ اول 1388
2 1 . جعفریان، رسول ، از پیداش اسلام تا ایران اسلامی، چاپ 87
13. پژوهشکده حوزه و دانشگاه، تاریخ تفکر اجتماعی در اسلام،انتشارات سمت، چاپ 1384
14.مرکز آموزش نجوم ادیب، وابسته به سازمان فرهنگی تفریحی اصفهان، ستاره شناسی پایه، جلد اول ستاره شناسی مقدماتی، 1389
15. لازار، ژودیت ، افکار عمومی، ترجمه مرتضی کُتبی، نشر نی، چاپ سوم 1384
16. سایت علمی دانشجویان کشور
17. سایت فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان
18. سایت ملی مدارس